دختر آسموني

نینی‌های کوچولو، آرزوهای بزرگ!

سلام به همه دوست جونیای مهربون خودم. می دونم که این روزا مامانیا کمتر وقت می کنن با هاتون بازی کنن.همش دارن خونه رو تمیز می کنن. هی میرن خرید. ولی خب به جاش چند روز دیگه که عید بشه کلی خوش می گذره. باباییها دیگه نمیرن سرکار. لباس خوشگلامونو می پوشیم .هممش میریم دد. شایدم بریم مسافرت. هر جا هم که میریم مهمونی همه فربون صدقه مون میرن.میگن به به چه نینی نازی. بعدش بهمون عیدی میدن. خلاصه كه قراره همه دور هم خوش بگذرونيم. راستی دوست جونا من  شنیدم موقع سال جدید هر چی آرزو کنین برآورده میشه. من که یک عالمه آرزو دارم. اول میخوام دعا کنم این نینیایی که مریضن زودتر حالشون خوب بشه. بعد می خوام آرزو کنم خدا به اونایی که دلشون نینی می خواد زودتر یه  ن...
27 اسفند 1392

نگرانم!

آسمانم! امروز اولين روز كاريه مامانيه. فردا 18 اسفند ماهه و تو ده ماهه ميشي. اين مدت خيلي زود گذشت. سختي هاش از يادمون رفت و فقط خاطرات شيرينش باقي موند. تو تمام اين روزها خوشحال بودم كه كنارت هستم و نگران روزي بودم كه بايد ميومدم سركار.خدا رو شكر كه مرخصي نه ماه تصويب شد و من تونستم سه ماه بيشتر كنارت باشم.   اين روزها خيلي نگرانم. هفته پيش شرايط خيلي سختي رو داشتم . نمي دونستم تو رو بايد به كي بسپرم. عليرغم ميل باطنيم حتي به مهد و پرستار هم فكر كردم. واقعا يك بحران بود. ولي در اعماق قلبم منتظر يك اتفاق خوب بودم تا اينكه بالاخره به پيشنهاد عمه جوني براي مادر جون يه خونه نزديك خونه خودمون رهن كرديم تا با عمه جوني بيان تهران زندگي كنن و من ت...
17 اسفند 1392
1